با مهم ترین ترندهای تحلیل کسب و کار آشنا شویم
این روزها دنیای تجارت مدرن به سرعت در حال تغییر شکل است. تحلیلگران تجاری با توجه به آینده مشاغل و گرایشهای تحلیل کسب و کار، باید به تحول دیجیتال و تکامل فناوری توجه دقیقتری داشته باشند.
در سالهای اخیر، سازمانها تحت تاثیر مهمترین ترندهای تحلیل کسب و کار، مانند هوش مصنوعی، بلاکچین، اینترنت اشیا و… قرار گرفتهاند. این روندها، پیشرفتهایی مانند گردشهای کاری بهینه سازی شده، افزایش عملیات اتوماسیون، مراقبتهای دیجیتال شخصی سازی شده و پشتیبانی گستردهتر مشتریان را به همراه دارد.
شاید یکی از مهمترین ترندهای تحلیل کسب و کار، تحول دیجیتال باشد. سازمانها باید استراتژیهای رقابتی و دیجیتالی را به گونهای ادغام کنند که توسط مدیران اجرایی و مدیران فناوری به خوبی درک و هدایت شود.
همراه ما بمانید تا ضمن معرفی مهارتهای لازم برای تحلیلگران کسب و کار، با مهمترین ترندهای تحلیل کسب و کار نیز آشنا شویم.
برخی مهارت های تحلیلگران کسب و کار
با افزایش حجم داده در سازمانها، نقش تحلیلگر کسب و کار نیز در حال تغییر است. همراه با این موارد، برخی مهارتهای مورد نیاز برای مرتبط و ارزشمند ماندن مطرح میشود. در ادامه به برخی از این مهارتها برای افزایش میزان سازگاری، اشاره میکنیم.
مهارتهای تحلیلی جدید بیاموزید
مهارتهای مدیریت دادهها و تجزیه و تحلیل در بین سازمانهای داده محور (که برای گرفتن تصمیمات آگاهانه به درک گستردهتری از کسب و کار خود نیاز دارند)، تقاضای زیادی دارد. کسب و کارهایی که از متخصصان تحلیل کسب و کار قدرتمندتر و ماهرتری استفاده میکنند، شاهد بازده سرمایهگذاری بیشتری هستند.
همگرایی مهارتهای کسب و کار و مهارتهای فناوری را هدایت کنید
تحلیلگران کسب و کار با توجه به استقرار فناوری و همچنین تجزیه و تحلیل کاربران نهایی، برای کمک به تصمیمگیری، شکل دادن به استراتژی سازمانی و مدیریت پیاده سازی فناوری به هماهنگی میان مهارتها و فناوریها نیاز دارند. بنابراین، نقش آنها در تحول استراتژیک بسیار مهم است.
هوش تصمیمگیری را توسعه دهید
کسب و کارها به تدریج تلاش میکنند سرعت و دقت تجزیه و تحلیل دادههای خود با استفاده از اتوماسیون بهبود و توسعه دهند. در نتیجه، تقاضای زیادی برای متخصصان با مهارتهایی برای تصمیمگیری در مورد نحوه رسیدگی به موضوعات حاصل از دادهها وجود دارد. این تخصص، که ترکیبی از عناصر اجتماعی و مدیریتی است، به عنوان هوش تصمیمگیری معرفی میشود و به کسب و کارها کمک میکند تا انتخابهای بهتر و آگاهانهتری داشته باشند.
مهارتهای ارتباطی را بهبود ببخشید
با فراگیر شدن دورکاری و انجام کارها به صورت ترکیبی در بسیاری از صنایع، تحلیلگران تجاری باید از همکاری فراگیر و خلاقانه بین همکاران و ذینفعان مطمئن شوند. در واقع آنها باید بتوانند در یک محیط بدون تماس، اعتماد ایجاد کنند. علاوه بر این، باید قادر باشند از دادهها برای تنظیم استراتژیها، کاهش هزینهها، تغییر فرهنگ سازمان و کمک به بهتر کردن تجربه انجام کارها از راه دور، استفاده کنند.
با فرآیند سفر مشتری هماهنگ شوید
این روزها سفر مشتری، تسریع و تکامل پیدا کرده و نسبت به گذشته محصولات و خدمات بیشتری به صورت آنلاین خریداری میشود. انتظارات مشتریان نیز نسبت به گذشته رشد قابل توجهی داشته و نیازمند روشهای تجزیه و تحلیل قدرتمندی است که بتواند راهکارهایی برای ایجاد تجربیات دیجیتال قابل فروش و مشتری محور ارائه دهد.
خوب است بدانید، تجربه دیجیتال مشتری، تجربهای است که با استفاده از فناوریهای دیجیتال ارتقا پیدا میکند. یعنی تجربه مشتری در محیط دیجیتال. محیط دیجیتال نیز ترکیبی از منابع فیزیکی و فناوری در کنار هم است که حس خوشایندی در ذینفعان ایجاد میکند.
کلیک کنید تا راجع به مهارتهای تحلیلگر فرآیند بیشتر بدانید
مهمترین ترندهای تحلیل کسب و کار
در این بخش تعدادی از مهمترین ترندهای تحلیل کسب و کار را معرفی و بررسی میکنیم:
تحول دیجیتال
در سالهای اخیر، «تحول دیجیتال» عبارت کلیدی و مهمی بوده که اغلب مدیران پروژه و تحلیلگران کسب و کار با آن ارتباط دارند. اکنون بسیاری از ما در سازمانهایی فعالیت میکنیم که در حال گذراندن دورهای از تحول دیجیتال هستند. در این مسیر، مسائل و مشکلات زیادی وجود دارد که با توصیهها و راهکارهای مناسب، میتوان از آنها جلوگیری کرد. این وظیفه بر عهده مدیران پروژه و تحلیلگران کسب و کار است.
آنها به عنوان مشاوران آگاه و قابل اعتماد، به سازمانها کمک میکنند تا برای ورود به دنیای دیجیتال، رویکرد مناسبی انتخاب کنند. همچنین، میتوانند افراد سازمان را راهنمایی کنند تا از فناوریهای دیجیتال (مانند تجزیه و تحلیل پیش بینی کننده یا هوش مصنوعی)، سود قابل توجهی به دست آورند.
شما به عنوان تحلیلگر کسب و کار، میتوانید به سازمانهایی که در حال گذراندن دوره تحول دیجیتال هستند، کمک کنید تا تعهدات مورد نیاز برای موفقیت در این مسیر را به درستی درک کنند. اکنون نه تنها تغییر و تحولات سازمانی اتفاق میافتد، بلکه سازمان باید نقشهای جدیدی مانند دانشمندان داده را نیز در نظر بگیرد.
آنها باید ابزارهای نرم افزاری هوش مصنوعی به دست آورده و دادههای موجود را پاک کنند. همچنین باید بتوانند تصمیمات تجاری مهمی بگیرند که نشان دهنده فرهنگ، اخلاق، تنوع و ارزشهای سازمان باشد. در نهایت، این تصمیمات به قوانین مورد استفاده در یادگیری ماشین (Machine Learning) تبدیل میشوند. اما تصمیمات اشتباه میتواند به کابوس دیجیتال منجر شود.
همان طور که اشاره کردیم، سازمانها به مدیران پروژه و تحلیلگران کسب و کار به عنوان مشاوران آگاه و قابل اعتماد برای کمک به ذینفعان کسب و کار، درک پیامد تصمیمات مختلف، ارائه نقشه راه برای دستیابی به حداکثر ارزش از ابتکارات دیجیتال، متکی است.
تجزیه و تحلیل کسب و کار در تیمهای چابک
همه میدانیم که پروژههای Agile، به تحلیلگران تجاری نیاز دارند. هر چند مدتی است که تعداد بیشتری از سازمانها نقش تحلیل تجاری چابک را به تیم توسعه اضافه کردهاند، اما آنچه جدید به نظر میرسد، پذیرش نیاز تیم چابک (Agile) به تجزیه و تحلیل تجاری در پروژهها، بدون در نظر گرفتن عنوانی است که به آن عملکرد اختصاص داده شده است.
همچنین، آن دسته از وظایف و تکنیکهای تجزیه و تحلیل کسب و کار، بیشتر مورد پذیرش قرار میگیرند که انجام آنها ارزشمندتر بوده و نتایج بهتری و موثرتری ارائه میدهد.
استقبال مدیران از دیدگاه محصول محور در مقابل دیدگاه پروژه محور
یکی دیگر از ترندهای تحلیل کسب و کار، تمایل مدیران به استفاده از دیدگاه محصول محور است. بسیاری از مدیران پروژه نسبت به مسائل، دیدگاه پروژه محور دارند. آنها علاوه بر حس مالکیت، یک هویت را نیز با پروژههای خود توسعه میدهند. سیستم Agile، با تمرکز مجدد از پروژهای به محصول دیگر، دیدگاه شما را نسبت به پروژهها تغییر میدهد. مدیران پروژه میدانند که تمرکز بر ارزش پیشنهادی پروژه به معنای تمرکز بر محصول است.
به خاطر داشته باشید که تعریف پروژه از موفقیت، گستردهتر از عباراتی مانند «به موقع، در محدوده، در بودجه تعیین شده» است و مدیران پروژه هنگام مشارکت در تصمیمگیری، محصول محور هستند.
مدیران پروژه میدانند که داشتن مشاوران خوب و ماهر به معنای تمرکز کمتر بر روی پروژه، کمتر فکر کردن در مورد چیزهایی که پروژه ارائه میدهد و دلایل آنهاست.
معماری کسب و کار در روش چابک
در ابتدای مطرح شدن رویکرد چابک یا Agile، به معماری کسب و کار اهمیت چندانی داده نمیشد. اما امروز به عنوان یکی از ترندهای تحلیل کسب و کار در نظر گرفته میشود.
با توجه به این که به نظر میرسد توسعه یک مدل کسب و کار استراتژیک، همیشگی است، تیمهای پروژه چگونه میتوانند از تغییرات استقبال کنند و ارزش را خیلی سریع تحویل دهند؟
در گذشته این طور تصور میشد که معماری کسب و کار، سرعت تیمهای چابک را در سازمان کاهش میدهد، چرا که به معنای زمان طولانی قبل از شروع یک پروژه چابک است. اما اکنون سازمانها متوجه شدهاند که معماری کسب و کار، برای پروژههای Agile، مزایای بسیار زیادی به همراه دارد. به عنوان مثال، میتواند به فرآیند تخصیص بودجه کمک کند. علاوه بر این، میتواند به تیمها کمک کند تا ارتباط متقابل فرآیندهای تجاری را درک کنند.
همچنین در پروژههای پیچیده با چند تیم چابک، بسیار کارآمد و مفید است. مهمتر از همه اینکه، میتواند مطمئن شود که یک نیاز واقعی تجاری وجود دارد. قبل از اینکه تیم شما راهحلی را انتخاب کند که هیچ مشکلی را حل نمیکند.
همچنین از معماری کسب و کار برای فعال کردن تیمهای Agile، جهت تولید ویژگیهای متناسب محصولات استفاده میشود، تا هر کدام ارزش افزوده داشته باشند. سازمانها این ایده را پذیرفتهاند که «مصنوعات معماری کسب و کار به تیمهای چابک کمک میکند تا نحوه اولویت بندی کسب و کار را درک کرده و مطمئن شوند که خروجی آنها به طور مداوم به کسب و کار، ارزش ارائه میکند» به همین دلیل است که معماری کسب و کار مدلی برای جلوگیری از کارهای بدون ارزش افزوده ارائه میدهد.
هر چند در سیستم Agile از برخی بازسازیها و دوباره کاریها استقبال میشود، اما تصور کنید که خیلی سریع و بدون آزمون و خطا، ارزش واقعی را تحویل بگیرید.
استفاده روزافزون از معماری کسب و کار برای درک این موضوع که چگونه هر پروژه و ویژگیهای آن در رسیدن به اهداف تجاری کمک میکند و چگونه در مسیر اهداف استراتژیک قرار میگیرد، کاربرد دارد. بنابراین، معماری کسب و کار برای انجام فعالیتهای مهمی که باید انجام شوند، یعنی ارائه ارزش، مورد استفاده قرار میگیرد.
ترکیب دفتر مدیریت پروژه و مرکز تعالی سازمان در یک واحد عملکردی
گروهی که مسئولیت راه اندازی سیستم مدیریت پروژه را بر عهده دارد، دفتر پروژه یا مرکز عالی مدیریت پروژه (PMCOE) نامیده می شود.
دفتر مدیریت پروژه (PMO) و مراکز تعالی (COE)، با همان روش مدیریتی که تحلیل کسب و کار (BA)، مدیریت پروژه (PM) و Agile، را در یک واحد عملکردی (PMCOE) پشتیبانی، توسعه و پیاده سازی میکند، ترکیب میشود. این واحد جدید، مجموعهای از ابزارها و فناوریهای رایج مورد نیاز برای پشتیبانی از این روشها ارائه میدهد. همچنین میتواند فرآیند استخدام، آموزش، توسعه شغلی و نظارت روزانه متخصصان پروژه، تحلیلگران کسب و کار و اعضای تیم چابک را رهبری کند.
واحد PMCOE، به عنوان یکی از ترندهای تحلیل کسب و کار، میتواند بر منابع فکری، نحوه بازخورد ذینفعان و تلاشهای انجام شده در جهت بهبود مستمر، نظارت کند. علاوه بر این، قادر است به همسویی همه ابتکارات تغییر با استراتژی سازمانی و افزایش آگاهی از این ابتکارات تغییر کمک کند.
واحد PMCOE، همچنین میتواند به شما اطمینان دهد که بهترین و موثرترین روشهای Agile، به طور مستمر در سطح سازمان درک و اجرا میشوند. علاوه بر این، میتواند درستی ابتکارات Agile را بررسی کرده و برای عملکرد آن معیارهایی تعیین کند.
این روزها اغلب سازمانها در حال بررسی و کشف مزایای واحد PMCOE هستند، چرا که با تجمیع دانش پروژه و منابع موجود، کارایی و بهرهوری سازمان را بهبود میبخشد.
آینده تحلیل کسب و کار
در گذشته فرآیند تحلیل کسب و کار در سازمانها چندان مورد توجه نبود، اما ظهور اقتصاد مبتنی بر داده، آن را بیش از پیش مورد توجه قرار داد. امروزه تجزیه و تحلیل کسب و کار، با توجه به علم آمار و ترکیب برنامهها، مهارتها، فناوریها و فرآیندها، دیدگاههایی ارائه میدهد که میتوانید آنها را برای درک رفتار مصرف کننده، بهینه سازی جریان درآمد و توسعه بازار مورد استفاده قرار دهید.
فناوری، با روشهای مورد استفاده در کسب و کار یکپارچه و در آن ریشهدار میشود. بنابراین آنچه اهمیت دارد، حفظ رابطه بین جنبههای استراتژیک و جنبههای فنی سازمان شماست. از آنجا که کسب و کارها برای بیان نیازمندیها، طراحی و اصلاح فرآیندها به تحلیلگران تجاری نیاز دارند، مهارتهای توصیفی و توانایی هماهنگی بین ذینفعان داخلی و خارجی اهمیت بیشتری پیدا میکند.
پیاده سازی فناوریهایی مانند هوش مصنوعی به مهارتهای فنی نیاز دارد. در حالی که استفاده حداکثری از این پیاده سازیها نیازمند مهارتهای اجتماعی (مهارتهای ارتباطی و مهارتهای رهبری) است.
با خودکارسازی بخش عمدهای از مهارتهای فنی، توانایی تفکر تحلیلی و انتقادی به عنوان با ارزشترین و کارآمدترین مهارت در نظر گرفته شد. به دنبال آن، مهارتهای مدیریتی، مهارتهای فنی، مهارتهای بین فردی و مهارتهای دیجیتال مطرح شدند.
از آنجا که آینده کسب و کار به پیشرفتهای دیجیتال وابسته است، تحلیلگران باید از تحولات و مهمترین ترندهای تحلیل کسب و کار، به خوبی آگاه باشند. همچنین آنها به مهارتهای تفکر انتقادی، تحقیق، مستندسازی، دانش فنی، مهارتهای بین فردی و مهارتهای حل مسئله نیاز دارند. این مهارتها، همراه با آگاهی تکنولوژیکی و عملیاتی بودن، نقش تحلیلگر تجاری را در آینده توسعه خواهد داد.